|
رتبه کلی: 2452
|
|
|
ما را ز سر بریده می ترسانی
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
...
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن زبساط عافیت برچیدن
در دست سر بریده خود بردن
در یک یک کوچه کوچهها گردیدن
...
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر... تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۰۶ - ۲۳:۵۴
( 7 نظر , 405
بازدید )
گل سرخ
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراستگر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاستگر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست دوستر از جان ماستدعوی عشاق را شرع نخواهد بیان گونه زردش دلیل ناله زارش گواستمایه پرهیزگار قوت صبرست ... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۲۰ - ۰۹:۱۷
( 10 نظر , 243
بازدید )
رفیق
هی رفیق . . .زیادی دل نبند !!!انسان است، فراموشکار است !!!از تنهایی اش که در بیایدتنهایی ات را دور میزند !!!پشت می کند به تو , به گذشته اش !!!حتی روزی میرسد که به تو میگوید: شما…؟!!!
... تاریخ درج: ۹۲/۰۷/۲۷ - ۱۵:۵۴
( 10 نظر , 348
بازدید )
دلواپس
- انجمن ادبی
ستاره ها خاموشند
سحرگاهی در راه نیست
پیر زمان به خواب ، گویی ابدی خویش فرو رفته است
کوهساران با سکوت مرموز خود ، تنها اندکی سکوتم را همراهی می کند
شوق رویشی نیست
نسیمی نمی وزد
دیگر از رخسار شکوفه ها ، بنفشه ها طره ای گشوده نمی شود
آتشین لاله ها به سنگ سیاهی می ماند
و من فتاده ام به راهی که پ... تاریخ درج: ۹۲/۰۷/۱۶ - ۰۰:۲۶
( 12 نظر , 246
بازدید )
لبخند تو
لبخند تو زیباتر از همه عیدهاست
... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۰۴ - ۲۳:۱۱
( 13 نظر , 550
بازدید )
مترسک افتاده
من از اسب نیوفتادم
از اصل افتادم
از فراز کوههای بلند
از ستیغ صخره های خشمگین
لانه عقاب ها
فرو علتیدم
پایم شکست
کمرم آسیب دید
نفسم به درد برآمد
آسان بود اما...
چرا دلم شکست؟؟؟
مرا از فراز کوه
راندند
دیگر ساولان مرا نمی خواند
و سهند ...
... تاریخ درج: ۹۱/۰۶/۱۰ - ۱۶:۱۵
( 5 نظر , 647
بازدید )
آشوب خزان
تو در متن اندیشه من جای داری
با تو شعر می سرایم
با تو زندگی را انشا می کنم ...
اما بی تو پرواز خواهم کرد
آن هنگام که شب بی آواز توست
آن هنگام که صبح خالی از آواز چلچله هاست
و برگ های صنوبرستانم به آشوب خزان فرو می ریزند
آوای مرغان عشق خاموشند
... تاریخ درج: ۹۱/۰۶/۰۴ - ۱۳:۲۹
( 6 نظر , 570
بازدید )
لرزه
هستی بر سرم آوار شد
زندگیم لرزید
تنم زیر آوار ماند
تنها دستانم که یاری می جست
... و تو هراسان از میان گرد و غبار خود را رهاندی
دستان تمنایم را ندیدی
نفسم بند آمد
ریه ام پر از خاک شد
غرق خاک شدم
اما همه وجودم دلواپس تو بود
... تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۲۴ - ۰۰:۴۳
( 6 نظر , 655
بازدید )
خونین چشمانم
به آشیانه خونین چشمانم منگر
مرا دوباره مخوان
مرا هوس سفری دیگر نیست
... تاریخ درج: ۹۰/۱۱/۲۷ - ۲۳:۲۷
( 11 نظر , 727
بازدید )
هزار صحرا
- انجمن ادبی
به من گفتند :
برای دیدنت باید همه قله های سرکش و بر اوج رفته دیارت را صعود کنی.
صعود کردم.
... تاریخ درج: ۹۰/۱۱/۲۶ - ۱۹:۲۸
( 5 نظر , 770
بازدید )
|
|
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
|